اوایل دههی هشتاد، اوج دوران وبلاگنویسی بود. بهمن ۸۱ بود که اولین مطلبم را در پرشین بلاگ منتشر کردم و تا سال ۱۳۹۵ به طور مرتب در آن مطلب میگذاشتم. اولین یادداشت من این بود:
میانبر۱ – پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۱
با سلام. بعضی وقتها به افکار و اعمال گذشتهام نگاه میکنم و از اونا خندهام میگیره که چقدر احمقانه بوده. خدایا من یه زمانی چقدر کوچیک و ترسناک و زشت بودم و خودم نمیدونستم! و اینجاست که خیلی میترسم که … نکنه … روزی، روزگاری … به کارهایی که الان میکنم بخندم؟ و این ترس، ترسیه که اگه نداشته باشی، باید یه کمی بیشتر به خودت فکر کنی. جان تو شوخی نمیکنم!
این مطلب هنوز برای من تازه است. یعنی هروقت به خودم در دو سال یا حتی یک سال گذشته نگاه میکنم از بسیاری از باورها و رفتارها و نقایص خودم تعجب میکنم و از خود میپرسم آخر چه فکری کردی که فلان رفتار از تو سر زد؟ با چه جراتی دست به فلان کار زدی که از آن چیزی نمیدانستی؟ با فلان باورهای ناقصت اصلا چطور زندگی میکردی؟ …
راستش را بخواهید از این که هربار به گذشته نگاه میکنم نقاط ضعف خود را میبینم خوشحالم. این نشان میدهد که در مسیر پسرفت نیستم. در حال درجازدن نیستم. ضمن این که از نقایص خود شرمنده هم نیستم. میدانم که کمالگرایی، آفت پیشرفت است. اگر منتظرید به نقطهی خاصی از کمال برسید که حرکت کنید، هرگز حرکت نخواهید کرد.
آدمی در مسیر حرکت است که رشد میکند و مسیر رشد، بیانتهاست. کمالگرایی دامی است که ذهن ما طراحی میکند که مانع حرکت ما شود. این دام را بشناسید و از آن دوری کنید. از چیزی که هماکنون دارید و هستید شرمنده نباشید و نترسید. از این بترسید که در همین نقطه بمانید و حرکت نکنید.
با سلام ۰ بنظرم همه ما چنین تفکراتی نسبت به کارهای قدیم خودمون داریم ۰ گاه لبخند میزنیم و گاه اخمهامون در هم گره میخوره ولی مهم اینه که در آینده اگه به امروز و روزهای بعد نگاه میکنیم چه احساسی داریم ۰ زندگی پر از تجربه هست
از لطف شما بسیار سپاسگزارم. همینطوره.
سلام ؛شاید از ویژگهای رشدو تعالی هر فرد همین نکته ی ظریفی باشد که شما بدرستی به آن اشاره فرمودید که انسان باید مدام در حال خودارزیابی وپالایش خود باشد موفق باشید
از دیدگاه زیبای شما سپاسگزارم.