بسیار پیش میآید که در معرض یک آموزش قرار میگیریم، ولی چون آمادگی لازم را نداریم، متوجه اهمیت آن آموزش نمیشویم. برای همین ممکن است صدها نفر یک جملهی ارزشمند را بخوانند، ولی تنها دو سه نفر از آن جمله به شکل عملی در زندگی خود استفاده کنند.
شاید برای همین است که گفته میشود هربار که کتاب ارزشمندی را میخوانیم در آن نکات جدیدی کشف میکنیم. علت هم آنست که با هر بار مطالعه، این خودمان هستیم که رشد میکنیم و مفاهیمی را در آن کتاب درک میکنیم که پیش از این آمادگی فهمش را نداشتهایم.
مقدمهچینی کردم که بگویم چندی پیش خودم جملهای خواندم که گویا پس از سالها برای بار اول داشتم درکش میکردم. آن هم این است:
هروقت خواستی به هدفی برسی به جای گفتن «نمیتوانم برسم» از خودت بپرس «چگونه میتوانم برسم؟»
تنها وقتی به شکل جدی دربارهی چگونگی حل مشکل و رسیدن به هدف فکر میکنی راهحلهای جدید به ذهنت میرسد. مثلا به جای این که بگویی من که میدانم چاق/لاغر نمیشوم، ثروتمند نمیشوم، باسواد نمیشوم، سحرخیز نمیشوم، موفق نمیشوم، سالم نمیشوم، فلان وسیله را نمیتوانم بخرم … خیلی جدی از خودت بپرس چگونه میتوانم چاق، لاغر، ثروتمند، باسواد، سحرخیز، موفق و سالم شوم یا آن وسیله را بخرم؟