کله پزی و علوم پایه!

جمع زیادی از مردم، یک عمر به دنبال «چگونگی»ها هستند. چگونه نمره ۲۰ بگیرم، چگونه فلان چیز را به دست بیاورم، جشن ازدواجم را چگونه برگزار کنم، چگونه استخدام شوم، چگونه … ولی درصد بسیار کمی، به دنبال «چرا»ها هستند: چرا باید درس بخوانم؟ چرا باید دانشگاه بروم؟ چرا باید فوق لیسانس بگیرم؟ چرا باید ازدواج کنم؟ چرا باید فرزند داشته باشم؟ … چرا؟
*
سال‌ها از عمر یک شخص به دنبال «چگونگی» به هدر می‌رود، بی آن که حتی ده دقیقه فکر کرده باشد که آخر «چرا» باید برای فلان کار وقت بگذارم؟ زوج‌های بسیاری ماه‌ها فکر می‌کنند که فلان بخش مراسم عروسی را چگونه برگزار کنند، در حالی که یک روز برای خود زندگی مشترک فکر نکرده‌اند. حتی ده صفحه کتاب همسرداری نخوانده‌اند و حرف آخرشان این است که مگر همسرداری هم مطالعه لازم دارد؟ معلوم است باید با زن/شوهر چگونه رفتار کرد دیگر! مگر برای بچه‌‌داری هم باید مطالعه کنم و آموزش ببینم؟ بچه خودش بزرگ می‌شود.
شخصی را می‌شناسم که مدرک فوق لیسانس علوم پایه دارد و کله‌پزی می‌کند. خوب آیا این شخص پول خود و از آن مهمتر عمر خود را بر سر چیزی که دوست نداشته تلف نکرده؟ تو که دلت با علوم پایه نبود، چرا صرفا برای داشتن یک مدرک ۶-۷ سال از بهترین سال‌های عمرت را هدر دادی؟
*
دلیل بسیاری از ما برای کارهایمان، این است که خوب دیگران هم همین کار را می‌کنند. تمام عمر ما صرف «دیگران» می‌شود. ما یک عمر برای نظر دیگران کار می‌کنیم، برای نظر دیگران زندگی می‌کنیم، از ترس نظر دیگران دکور خانه را عوض می‌کنیم، یکسره مشغول خواندن اخبار دیگران و صحبت درباره دیگران هستیم … خودت کجای این ماجرا هستی؟ خداوند تو را خلق نکرده که دائم نظرت به دیگران باشد. برای این خلق شده‌ای که خودت باشی. (طبیعتا منظورم بی‌احترامی به دیگران نیست.)
*
کم‌کم متوجه می‌شوی که خسته شده‌ای، بی‌انگیزه و بی‌حوصله‌ای، افسرده‌ای، یک روز تلویزیون نباشد نمی‌دانی چه کنی … فرصت برگشتی هم نیست. دیر شده. از خودت بپرس چقدر برای دل خودت زندگی کرده‌ای؟ چقدر به حرف‌هایش گوش کرده‌ای؟ چقدر از ته دل شاد بوده‌ای؟ چقدر هرروز زندگی جدیدی داشته‌ای؟ یا چقدر زندگی تو، تکرار و تکرار و تکرار بوده؟
یکی از دلایل این خستگی و ناراحتی درونی تو، این است که با خودت خلوت نکرده‌ای و هیچوقت دنبال استعدادها و علاقه‌هایی که خداوند به تو داده نبوده‌ای. برای کسی که با علاقه‌هایش زندگی می‌کند زندگی همیشه تازه و باشکوه است. حال خوب، با دانستن چراهای زندگی و با دانستن علاقه‌های شخصی، بیشتر و بیشتر می‌شود.


دیدگاهتان را بنویسید