یادداشت تازه من برای کانال تفکر سیستمی
(مطالعه بخشهای قبلی: ۱، ۲، ۳ و ۴)
مگر ممکن است کسب و کار، تیم ورزشی، کارخانه و … به طور کلی سیستم موفقی داشته باشیم و از اهمیت مدیریت آن سیستم غافل بمانیم؟
افرادی که در دبی زندگی کرده باشند «شیخ محمد» را خیلی خوب میشناسند. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، حاکم فعلی امارت دبی و بدون تردید، خاصترین چهرهی سیاسی-اجرایی کشور امارات است. که از لحاظ شیوهی رفتار و تفکر، فاصلهی زیادی با تمام همردههای خود دارد. دبی فعلی بیش از هر چیز، تحقق رویاهای شیخ محمد است. تصاویری است که در ذهن او شکل گرفته و علیرغم ناباوری دیگران، رنگ واقعیت به خود گرفته است.
شیخ محمد از دوران جوانی، رویاهای بسیار بزرگی برای این شهر در سر داشته و دارد و حتی زمانی که بزرگترهای خانواده، حاکمان دبی بودند همه میدانستند که این اوست که برای دبی برنامهریزی میکند.
مراکز خرید فراوان، ایجاد جاذبههای گردشگری، طرحهای عظیم مانند جزیرههای نخل، برج خلیفه، راهاندازی شهرکهای علمی و تجاری و دانشگاهی، تاسیس یکی از بهترین خطوط هواپیمایی منطقه و … همگی بخش کوچکی از بلندپروازیهای تمامنشدنی این مرد برای دبی است.
اشتهای شیخ محمد برای پیشرفت دبی حد و مرزی نمیشناسد و بارها گفته که این همه پروژه و کار، تنها بخش کوچکی از رویاها و اهداف بزرگی است که دارد. موفقیت دبی برای او خط قرمزی است که حتی فرزندانش هم حق ندارند به آن بیتوجه باشند.
شیخ محمد بیش از آن که سیاستمدار باشد، یک مدیر اجرایی موقعیتشناس است. شخصا پشت فرمان بنز شخصی معروف خود که پلاک ۱ دبی است مینشیند و در شهر رانندگی میکند. به شکل سرزده به ادارات، مراکز خرید، مترو، محل اجتماع مردم … وارد میشود. ناگهان در بیابان با سینی چای عربی به جهانگردان سر میزند و آنها را غافلگیر میکند، در جشنهای فارغالتحصیلی دانشجویی شرکت میکند، شخصا در مسابقات اسبدوانی داخلی و خارجی شرکت میکند، ورزشکاران موفق را به کاخ خویش دعوت مینماید، در شبکههای اجتماعی حضور فعال دارد، نیروهای جوان اماراتی را وارد حوزههای اجرایی میکند، شعر میگوید و کتاب مینویسد. از سویی به سنتهای عربی مانند سوارکاری و شعرگویی بسیار علاقه دارد و از سویی الزامات موفقیت در جهان مدرن را بسیار خوب میشناسد. آخرین همسر او هم که دختر پادشاه اردن است حضور بسیار فعالی در اجتماع دارد.
راستش نمیدانم روزی که شیخ محمد نباشد، دبی چه وضعیتی پیدا خواهد کرد، ولی میدانم که اگر شیخ محمد نیز مانند اغلب شیوخ سنتی کشورهای عربی، فردی راحتطلب با باورهای قدیمی و ذهنیتی زنگارگرفته میبود، دبی آنچنان نمیشد که اکنون میبینیم.