در سفریم و به لطف برنامهی مسیریاب وِیز (Waze) گاه چنان کوچه پسکوچههای شهرهای ناآشنا را به سمت مقصد میانبر می زنیم که شاید خود بعضی از اهالی آن شهر هم چنین تسلطی نداشته باشند. البته در این یادداشت قصد ندارم که دوباره بر اهمیت فناوری و بیحاصلی مقابله با آن تاکید کنم.
ویز یک راهنمای صوتی هم دارد که هیچگاه از راهنماییکردن خسته نمی شود و راننده را هیچگاه از رسیدن به مقصد ناامید نمیکند. «نه» در مرامش نیست. در شرایطی که راه را اشتباه رفته باشی عصبانی نمیشود و به سادگی مسیری دیگر برای بازگشت به تو معرفی میکند. گاهی به نظر میرسد که مسیر اصلی یا بزرگراه را به کناری گذاشته و یک خیابان فرعی را معرفی کرده، ولی در نهایت مشخص میشود بزرگراه ترافیک سنگینی داشته و عبور از مسیر فرعی به نفع راننده بوده است.
من بر این باورم که شیوه ی راهنمایی و حوصله و مدارایی که در ویز انسانی است، تمثیلی بسیار کوچک از لطف و فیض خداوندی است. پروردگاری هم که من میشناسم، برای بندگانش بنبست نمیسازد. هیچگاه بنده را ناامید نمیکند که دیگر خراب کردی! دیگر راهی نداری! پرودگاری که راههای بیشماری برای بازگشت به سوی خود فراهم میکند و از هر بیراههای که بروی، برایت مسیر بازگشتی فراهم میکند. پروردگاری که یکسره در کار است که تو را به مقصد برساند.
پروردگاری که گاه کورهراههایی در مسیر میگذارد و ورود به بزرگراههایی را برایت مسدود و حتی گاهی ارتباطش با تو را بهظاهر قطع میکند تا فرصتی برای کشف و پیشرفت برایت فراهم شود.
پروردگاری که باید به تغییر مسیرهایش، مهربانی و نیکخواهیاش اعتماد کنی و آنگاه که اعتماد کردی، نتیجه هم خواهی گرفت.