رفتم شیر محلی بخرم، شیرفروش شکایت میکرد که الان یکی با فرزندش آمد، کودک ظرف دوغ محلی ما را روی زمین ریخت. با زحمت تمیز کردم که مغازه را بو برندارد. اصلا معلوم نیست حواسش کجا بود. گفتم مردم این روزها گرفتارند. صدها مشکل دارند. گفت نه بابا مشکل نداشت. یک زن خانهدار بود!
این جملهی کوتاه را که میتوانست بحث بلندی به دنبال داشته باشد با لبخندی تمام کردم. شیر را خریدم و برگشتم خانه. مدتهاست بحث نمیکنم.
مردی که از صبح تا شب بیرون از خانه است معمولا تصوری ندارد که کار خانه بیانتهاست. نمیتواند تصور کند که مادر این بچه شاید پنج شش ساعت متوالی مجال پیدا نکند یک لیوان آب از سر آسودگی بنوشد یا حتی دستشویی برود. شاید نداند چطور مادر با هر آت و آشغالی که کودک از زمین پیدا میکند و در دهان میگذارد و هر خطری که در مسیرش قرار میگیرد هزار بار میمیرد و زنده میشود. آن مغازهدار شاید نداند اگر زنی بیسرپرست یا بدسرپرست باشد و بهتنهایی زندگیش را اداره کند برای بدیهیترین چیزها استرس دارد. برای اینکه سی ثانیه بتواند یک تلفن جواب بدهد ، برای این که یک شب تا صبح که سهل است، نیمساعت با آرامش بخوابد، برای آن که نگاه سنگین در و همسایه و این زن و آن مرد را تحمل کند، برای آن که اجاره خانه بدهد، برای این که اصلا با فرزند به او کار بدهند، برای آن که فرزندش را به کجا بسپارد … اگر هم شوهر او آدم بدعنق و نافهمی باشد، دهها استرس دیگر به این فهرست اضافه میشود.
زنی هم که یکسره مشغول گرفتاریهای خانه و بچهداری است، شاید تصوری نداشته باشد که مردش از صبح که از خانه بیرون میرود تا برمیگردد چهها که نمیبیند، چهها که نمیشنود. چطور برای یک لقمه نان که باید به خانوادهاش برساند شخصیتش آسیب میبیند. چطور هرروز وارد دهان اژدهای بیرحم زندگی میشود و هر شب خونین و مالین برمیگردد. چطور وقتی میرسد دیگر شاید جانی برای شنیدن حرفهای زن (که طبیعتا نیاز به حرفزدن دارد) نداشته باشد، چطور نیازمند کسی است که آرامش کند … و اگر زن او علاوه بر خستگی کار، گلایه و شکایت دهها چیز دیگر را بر سر او بریزد …
کرونا و شرایط اقتصادی هم که مزید بر علت میشوند و فشارهای بالا را هم بر زن و هم بر مرد سنگینتر میکنند …
چه باید کرد؟
همین که بپذیریم و بفهمیم که شریک زندگی ما، همسر ما، همکار ما، همسایهی ما، پدر و مادر ما، فرزند ما، کارمند ما، رانندهای ماشین جلویی … هرکدام مشکلات خود را دارند که شاید ما نفهمیم، کمک بزرگی است. این روزگار، روزگار قضاوت دیگران نیست. روزگار مدارا و درک دیگران است.