هنر خواستن

امروز صبح به حجم زیاد افراد و کتاب‌ها و مطالب انگیزشی و تربیتی و آموزشی که در دو سه سال اخیر با آنها روبرو شده‌ام فکر می‌کردم. صدها نکته و مطلب که تا سه چهار سال پیش نقش چندانی در زندگیم نداشتند و اکنون همه‌روزه با آنها روبرو هستم.

ناگهان حقیقتی به قلبم خطور کرد. آن هم این است که دریافتم که ظهور مربیان و معلمان خوب، به‌نوعی پاسخ جهان به خواست واقعی و قلبی گروهی دیگر از انسان‌هاست.

مثلا وقتی جمع زیادی از صمیم قلب دوست دارند پیشرفت و رشد داشته باشند، معنویت بیشتری کسب کنند، به شیوه‌های سالم‌تری زندگی کنند، از درمان‌های طبیعی بیشتر بهره ببرند … مربیان و معلمان و درمان‌گرانی ظهور می‌کنند که پاسخگوی این نیاز هستند.

در حقیقت این ما هستیم که به جهان هستی اعلام نیاز می‌کنیم و جهان با سخاوتمندی، به ما پاسخ می‌دهد.

بیشتر ما عادت کرده‌ایم به‌اشتباه بر روی ناخواسته‌ها تمرکز کنیم. مثلا دوست داریم فلان مشکل و فلان گرفتاری و فلان کمبود «نباشد». این تمرکز بر ناخواسته‌ها آنها را بیشتر و برجسته‌تر خواهد کرد.

مثلا به جای اینکه فکر کنیم من فقر را دوست ندارم باید به شکل مشخص به این فکر کنیم که من فلان مبلغ درآمد سالانه را می‌خواهم.

مسائل «ناخواستنی» در اجتماع ما آنقدر زیاد است که ساعت‌ها می‌توان درباره‌اش نوشت. اما راه بهتر آنست که بگوییم «می‌خواهیم» چه چیزهایی در زندگی شخصی و اجتماعی خود داشته باشیم و بر آنها تمرکز کنیم. راه‌حل‌ها خواهند آمد.


دیدگاهتان را بنویسید