اللهم فک کل اسیر

این ظهر عاشورایی داشتم به این فکر می‌کردم که دعای بالا – که خداوندا، تمام اسیران را آزاد کن- درخواستی جامع و بزرگ از خداوند است که مخاطبان آن همه‌ی ما آدمیان در تمام عمر خویش هستیم.

روشن‌تر بگویم، کدام آدمی را می‌شناسیم که که اسیر نباشد؟ یکی اسیر چهاردیواری زندان است که کمابیش گمان می‌کنیم اسارت همین یک نوع است، یکی اسیر میز و مقام، یکی اسیر شکم، یکی اسیر شهوت، یکی اسیر دود و دم … یکی اسیر اینترنت، یکی اسیر تلفن همراهش، یکی اسیر خاطرات تلخ گذشته، یکی اسیر نگرانی‌های آینده، یکی اسیر باورهای نادرست ذهن خود …

همه اسیریم. نوع و سطح اسارت است که تفاوت دارد. عالی‌ترین و بلندمرتبه‌ترین روح‌های انسانی هم تا زنده‌اند اسیر این دنیای مادی هستند تا زمانی که فرصتی برای خلاصی پیش بیاید و واقعا «آزاد» شوند.

می‌توان همچون یوسف در چهاردیواری زندان بود و آزادتر بود از برادرانی که بیرون از چهاردیواری بودند و تمام عمر، اسیران باورها و امیال خویش بودند.
آزادی مسیری است که انتها ندارد و اگر تمام عمر در راه آن قدم برداری، به انتها نخواهی رسید. آزادی «جان» انسانیت است.


 

دیدگاهتان را بنویسید