اعتماد به نفس افرادی را که پشتشان به پارتی محکمی گرم است دیدهاید؟ با خیال راحت وارد هر ماجرایی میشوند، چون میدانند «فلانی» هوای آنها را دارد.
امشب داشتم به این فکر میکردم که سالهاست شبهای قدر گفتهایم «لا عماد من لا عماد له، یا رفیق من یا رفیق له، یا سند من لا سند له …» واقعا چقدر پشت ما به خدای خودمان گرم است؟ چقدر با اطمینان از حضور چنین پارتی درجهیکی زندگی میکنیم؟ چرا نگران رزق و روزی و فردا و پسفردای خود هستیم؟
اصلا این به کنار، روزی چند بار در نماز الله اکبر میگوییم؟ واقعا بزرگترین نیرویی که به آن تکیه و اعتماد داریم خداوند است؟ پس این همه ترسها و نگرانیها برای چیست؟ مگر نه آن که میفرماید «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؟» یعنی ایمان واقعی، ترس و غم را میشوید و میبرد.
تفاوت بین لقلقهی زبانی و ایمان قلبی، از زمین تا آسمان است! کاش در این روزها و این شبها، قدری توفیق پیدا کنیم که از زبان، به سمت دل برویم.