در صحنهای از فیلم ماتریکس «مورفیوس» به «نیو» که کارهای خارقالعادهای کرده میگوید دیدی که تو «شخص برگزیده The one» هستی؟ نیو قصد انکار دارد، ولی مورفیوس میگوید: «دانستن یک مسیر، با پیمودن آن مسیر خیلی فرق دارد. »
چند مثال:
شخصی را میشناسم که بسیار کتابخوان است و میگوید عاشق حافظ و مولانا و سهراب سپهری و … است، درعینحال از اینکه زن و بچهاش را کتک بزند هم ابایی ندارد. خیلی هم بااحساس میگوید که حضرت حافظ میفرماید: ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم!
دوستی کامپیوتری هم دارم که یکسره مشغول دانلود فیلم و نرمافزار است. هیچکدام را هم نه میبیند نه استفاده میکند. مخزن عظیمی ویدئو و آهنگ و برنامه دارد که سالی یکبار هم به کارش نمیآید.
چرا راه دور برویم. خود خدا که با ما بندگانش تعارف ندارد. چقدر راحت میگوید مَثَل کسانی که عالم بیعمل هستند، کمابیش مَثَل درازگوشی است که کتاب بارش کرده باشند! (سوره جمعه، آیه ۵) یعنی بارکش بودن حجم زیادی از اطلاعات بدون درک و عمل به آنها، افتخار محسوب نمیشود.
خدمت شخص ارجمندی هم بودیم. ایشان میفرمود که این حقایق باید در شما «پیاده» شود. وگرنه فایده ندارد. اینکه هی خدا خدا بگویی… ولی هیچ صفت خدایی در تو «پیاده» نشده باشد به چه دردی میخورد؟
حقیقتاً تفاوت زیادی بین دانستن و عمل است. همهی ما بسیاری از چیزها را میدانیم، ولی درصد بسیاری کمی از ما اهل عمل به دانستهها هستیم. اگر حجم عظیم اطلاعات و معلومات و کتابها، تغییر مثبتی در زندگی ما ایجاد نکند، باعث نشود انسان بهتری باشیم، زندگی بهتری برای خود و دیگران به ارمغان بیاوریم … چه ارزشی دارد؟ این همه مطالعه و تحصیل باید نقش مثبت خود را در زندگی ما نشان بدهد یا نه؟
اگر میخواهیم به حال خوب، موفقیت، زندگی سعادتمند، خوشبختی، ثروت، معنویت … برسیم البته لازم است بخوانیم و بدانیم، ولی ضروریتر آن است که به دانستههامان عمل کنیم.