درسی که از یک کودک دوساله آموختم

امروز رفتم مهد کودک، دنبال دخترم. دخترک بسیار کوچکی هم در اتاق خانم مدیر بود که تنها آرزویش این بود که وقتی بزرگ شود، بتواند در اتاق را خودش به‌تنهایی باز کند. بزرگترهای توی دفتر هم به این آرزوی ساده‌ی دخترک و سادگی دنیای کودکانه‌ی او می‌خندیدند. * این عادت بزرگترهاست که جهان بیرون از … Read more

آفتاب و آفتابه

آفتاب آفتابه هکسره

درست که یک مهندس هستم، ولی دلیل نمی‌شود عاشق زبان فارسی نباشم. به سهم خودم تا جایی که بتوانم هیچ واژه‌ی انگلیسی در گفتار و نوشتارم به کار نمی‌برم. در به‌کاربردن نیم‌فاصله بین کلمات مرکب و املا و انشای نوشتارم دقت دارم. هیچ‌کسی در هیچ کجایی نشنیده که از عباراتی مثل «لفت دادن»، «ممبر» یا … Read more

شب قدر

شب قدر، لابد هنگامه‌ای است که تویی و حضرت حق. تنگ نشسته کنار هم. دست در دست. رخ در رخ. بی غیر. او می‌ریزد و تو می‌نوشی. از همان شراب‌های طهور ساخت بهشتش. سرمست می‌شوی. تو می‌گویی و او می‌شنود. او می‌گوید و تو می‌شنوی. اصلا خودش به تو می‌گوید چه بگویی و چه بشنوی. … Read more

هم عرب، هم لر و هم ترکمن‌ام!

«توهم جدایی» دستاورد آموزش‌های ناقص دنیای امروز است. شاید انسان‌های دوران گذشته بیش از ما خود را با زمین و آسمان و دریا و پرنده و خاک و گیاه یکی می‌دانستند. اگر می‌دانستیم که ما، یک حقیقت واحد هستیم و همگی در دریای بیکران وجود شنا می‌کنیم و همه‌چیز ما به یکدیگر مربوط است، شادی … Read more

لذت ظرف شستن !

یکی از سخنرانی‌های دلنشین مسیحا برزگر را گوش می‌کردم. حین صحبت، از علاقه‌اش به ظرف‌شستن هم صحبت می‌کرد. متوجه شدم که خوشبختانه این علاقه مخصوص من نیست و گویا مردهای دیگری هم هستند که در هنگام ظرف‌شستن برای خودشان مشغول مکاشفه شوند. راستش را بخواهید من از مردانی هستم که به جاروکردن (البته با جاروبرقی) … Read more

یکصد صفحه شکرگزاری

یکصد صفحه شکرگزاری

از همان روزی که مطابق آموزش‌های مربیان موفقیت شروع به شکرگزاری مکتوب کردم کمابیش فهمیدم که من آدمی نیستم که در یک سررسید کاغذی به شکل منظم بنویسم. برای همین بعد از حدود یکسال شکرگزاری نصفه و نیمه، تصمیم گرفتم یک فایل ورد روی صفحه کامپیوترم بگذارم و هرروز صبح که کامپیوتر را روشن می‌کنم … Read more

چالش تصویر ده ساله

این روزها که چالش تصویر ده‌ساله ۱۰yearchallenge فراگیر شده، من هم واقعی‌ترین تصاویرم را برایتان اینجا گذاشته‌ام. آن دایره‌ی خاکستری منم که محیطی سبز مرا احاطه کرده، و این کاویانی جدید سبز منم که فضایی خاکستری دورم را گرفته است. در این ده سال بسیار رشد کرده‌ام و آنقدر خداوند را شاکرم که حدی ندارد. … Read more

یلدا ، امید، زندگی

هر فرهنگی ویژگی‌های مثبت و منفی خود را دارد. آنچه من از فرهنگ ایران کهن بسیار می‌پسندم، ستایش شادی، زندگی و طبیعت است. گویا نبض ایرانیان با نبض طبیعت می‌زده. شادبودن در آغاز سال نو و استقبال از بهار شاید امری طبیعی باشد، اما این‌که ایرانیان از تاریک‌ترین شب سال، فرصتی برای جشن و شادی … Read more

آیا پشیمان نیستی که از دبی برگشتی؟

در این حدود شش سال که به ایران برگشته‌ام همواره به شکل‌های گوناگون به پرسش بالا جواب داده‌ام. « … مگه اونجا برای زندگی خوب نبود؟ خوب پول درنمی‌آوردی؟ چی شد برگشتی؟ نمی‌خواهی دوباره از ایران بری؟ پشیمان نیستی که از دبی برگشتی …» پاسخ  بسیار خلاصه‌ای که می‌توانم بدهم و بعدها شاید بیشتر به … Read more

جعبه ات را باز کن !

حتما تو هم تجربه کرده‌ای که بازکردن جعبه‌ی کالایی که تازه خریده‌ای یا هدیه‌ای که دریافت کرده‌ای چه حس خوبی دارد. حس خوش تجربه‌ی جدید، رسیدن به آن ناشناخته‌ی داخل هدیه، بوی خوش کالای تر و تازه، پوشیدن آن لباس، امتحان کردن رایحه‌ی آن عطر و ادکلن، کارکردن با گوشی جدید، ورق‌زدن کتاب یا مجله‌ای … Read more

چند ترانه‌ی کودکانه بلدید؟

راستش را بخواهید به این مفتخرم که اگر لازم باشد می‌توانم دست کم پنجاه شعر و ترانه‌ی کودکانه را با رعایت ریتم و آهنگ از حفظ برای دخترم بخوانم. از ترانه‌های دوران کودکی و نوجوانی خودم (خونه‌ی مادربزرگه، هادی و هدی، آقای حکایتی، سیب خنده، پرپرک، کار و اندیشه، حسنی نگو بلا بگو و …) … Read more

تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش

داستان یکم مدت‌هاست به لطف یکی از دوستان نیکوکارم، برای پرداخت اجاره به خانواده‌ای کمک می‌کنیم. آن خانواده به یک منزل دیگر اسباب‌کشی کردند و هفته‌ی پیش به من خبر دادند که صاحبخانه‌ی قبلی به دادگاه رفته و بابت عدم پرداخت دویست هزار تومان اجاره‌ی ماه آخر (بله فقط ۲۰۰هزار تومان) و همچنین تخریب منزل … Read more

درسی از ماهی های تنگ

نوروز به خاطر دخترمان این دو ماهی را گرفتیم و خوشبختانه زنده و سرحال هستند. امروز که به آنها غذا می‌دادم از اعتماد زیادی که به دست روزی‌رسان من دارند و اعتمادی که من به دست روزی‌رسان خدا ندارم شرمگین شدم. وقتی من به تنگ آنها نزدیک می‌شوم آنها شک ندارند که اگر به لبه‌ی … Read more

گزارشی از یکصد روز سحرخیزی و تغییر عادت های روزانه

ویدئوی زیر را امروز صبح زود ساختم و امیدوارم برای شما انگیزه‌بخش باشد. حدود یکصد روز است که خودم را مجبور کرده‌ام صبح زود از خواب برخیزم و علاوه بر پیاده‌روی صبحگاهی، حدود یکساعت اول صبح را صرف خودسازی کنم. کارهایی مانند تنفس عمیق، شناسایی باورها و ذهنیات منفی و کار روی آنها، مراقبه، دیدن … Read more