دوران مدرسه ریاضیاتم خوب بود. سوم راهنمایی که بودم در شهرستان مقام اول مسابقات ریاضی را کسب کردم. سال سوم و چهارم دبیرستان (نظام قدیم)، المپیاد ریاضی شرکت کردم. ولی از سطح شهرستان هم بالا نرفتم! آن موقع بهاشتباه فکر میکردم استعداد کافی است. ولی گذشت زمان به من فهماند که اراده و پشتکار و برنامهریزی، اهمیت بسیار بیشتری از استعداد خالی دارد و اینها را من بهاندازهی کافی نداشتم. ولی او داشت.
همان سال چهارم دبیرستان که من و دوستانم در المپیاد هیچ نشدیم، باخبر شدیم که دختری که یک سال از ما کوچکتر است نهتنها جزء برگزیدگان کشور شده، بلکه دیدیم که دو سال پیاپی در آزمون جهانی طلا گرفت!
شاید الآن این مسئله ساده به نظر برسد، ولی در فضای ۲۰-۲۵ سال پیش، این یک رویداد غریب بود. تقریباً همیشه ده نفر اول کنکور ریاضی، پسر بودند. علم ریاضی کاملاً مردانه محسوب میشد. حتی دبیران ریاضی به ما سرکوفت میزدند که ببینید بیعرضهها که یک دختر اول شد و شما نشدید؛ یعنی تلقی دبیران ما هم این بود که گویا دختربودن، فینفسه یک عیب و کمبود است.
مریم میرزاخانی، در آن شرایط یک باورشکن بود. یک سنتشکن. کسی که معیارها را تغییر داد و در طول چهار دهه حیات پربار خود، افتخاری نماند که کسب نکرده باشد. مریم میرزاخانی، باورها را تغییر داد و افرادی که باوری را تغییر میدهند بسیار بزرگند.
مدتی نگذشت که آن فاجعهی سقوط اتوبوس به دره پیش آمد و جمعی از بهترین استعدادهای ریاضی ایران از دست رفتند. مریم اما دختری بود که قرار بود بماند و ماهی باشد که بهجای تمام آن ستارگان خاموش، روشنایی ببخشد.
مریم میرزاخانی برای بسیاری از همنسلان من با دانشمندان دیگر فرق میکرد. در طول این سالها حتی برای ما که هیچ آشنایی نزدیکی با او نداشتیم، یک آشنا بود. انگار همکلاسی ما بود. انگار که خواهر ما بود. انگار که یکی از بستگان ما بود. همیشه با شوق و ذوق اخبار موفقیتهای او را پیگیری میکردیم، گو این که سواد کافی برای درک این اخبار را هم نداشتیم!
او شخصی از بین خود ما بود که با نبوغ و البته پشتکار و تلاش فراوان به بالاترین مدارج علمی دنیا رسید. سبک زندگی او میتواند الگویی برای هم زنان و هم مردان جامعهی ما باشد. مایی که همیشه به دنبال توجیه و درسنخواندن و نمره مفت گرفتن از استاد و نداشتن پشتکار … بودیم و هستیم، ما که در ماه یک کتاب نمیخوانیم، مایی که بهسادگی با زدن برچسب خرخوان، خرکار، خرشانس، خرپول … افراد درسخوان، زحمتکش، برنامهریز و کارآفرین را تحقیر میکنیم، … این ماییم که باید مرثیهای برای خویش بخوانیم و برای خویش سوگواری کنیم. او که دقایق عمر را به بهترین و مفیدترین شکل سپری کرد.
این جانشین راستین خیامها، بیرونیها، خواجه نصیرها، غیاثالدین جمشیدها، خوارزمیها … همچون آن بزرگان زنده و خوشنام باقی خواهد ماند. درود بر او. درود بر خانوادهای که چنین فرزندی را پروراندند و درود بر تمام کسانی که همچون او، با پشتکار و اراده و مجاهدت، گامی برای پیشرفت دانش و بهبود زندگی خود و دیگران برمیدارند.
یادش همواره گرامی و روحش در جوار خدای مهربان، در آرامش باد.