خدا را شکر میکنم که وب سایت و کانالم باعث شده بعضی از بانوان خانهدار، جوانان و دانشجویان از من بپرسند که از کجا شروع کنیم؟ چه باید بکنیم؟
اگر یادتان باشد مطلبی نوشته بودم که نخست باید به دنبال پاسخ چراها باشیم. بعد به دنبال چگونگیها؛ مثلاً اول بدانیم چرا دانشگاه میخواهیم برویم، بعد به چگونگی قبولشدن فکر کنیم. (یادداشت کله پزی و علوم پایه)
یکی از بزرگترین اشتباهات جوانان، والدین و معلمان ما این باور است:
«فلان شغل یا رشته خوبه، چون درآمدش خوبه!»
چه خیال خامی! تأسفبارتر اینکه دیگران بر مبنای رتبهای که از یک آزمون تستی حاصلشده، برای ما انتخاب رشته بکنند و بگویند چه بخوانیم و چه نخوانیم و بدین شکل، سالهای طلایی عمر ما صرف یادگیری چیزهایی بشود که علاقهای به آنها نداریم!
سالها در محیطهای آموزشی بودهام و تحصیلکردگان بیکار یا بیانگیزهی بسیاری دیدهام. شما هم دیدهاید. باور صحیح که تمام مربیان موفقیت دنیا به آن اعتقاد دارند این است:
«بهترین رشته و شغل، همان است که به آن علاقه داریم. این علاقه با خودش درآمد و شادی و سلامتی و انگیزه هم خواهد آورد.»
بین موفقترین و شادترین افراد دنیا یا کشور خودمان، حتی یک نفر را پیدا نخواهید کرد که با علاقههایش زندگی نکند. حتی افرادی که بهظاهر کارمند جایی هستند و میگویند شغل خود را دوست دارند، منتظرند ساعت کاری تمام شود تا به دنبال علاقههای خودشان بروند. آیا جز این است؟
اگر بخواهم تمام کتابهایی را که خوانده و دورههایی را که گذراندهام را برای شما خلاصه کنم، مسیر موفقیت در این سه کار خلاصه میشود:
۱-خودشناسی:
خودمان را هرچه بیشتر بشناسیم و بدانیم علاقهها و استعدادهای ما چیست. از چهکاری لذت میبریم و برای چهکاری خلق شدهایم. این مسئله، پاسخ به «چراها» را برای ما روشن خواهد کرد.
این خودشناسی به ما انگیزه، جرئت و انرژی خواهد داد. هرچقدر که میتوانید کتابهایی بخوانید یا در دورههایی شرکت کنید که به شما در شناخت خودتان کمک کند. این بزرگترین سرمایهگذاری است که برای تمام عمر خود میکنیم.
۲-هدفگذاری:
با هدفگذاری مشخص، در مسیر رؤیاها و علاقههای خود پیش برویم. خواندن و اجرای دستورهای کتابهای بسیار ارزشمندی مانند «پیش به سوی هدف» از برایان تریسی باعث خواهد شد تا با سرعت بسیار بیشتری نسبت به دیگران، به موفقیت دست پیدا کنیم. (آرزو میکنم در زمانی که دانشجو بودم، به ارزش هدفگذاری پی میبردم و اینچنین کتابهایی را میخواندم و به آنها عمل میکردم.)
هدفگذاری، باعث خواهد شد از سالها پرسهزدن بیهوده نجات پیدا کنید و به شکل متمرکز و مشخص، به سمتی که باید، حرکت کنید.
۳- رشد شخصی مستمر:
با مطالعهی منظم و حضور در دورههای گوناگون، به فکر بهبود مستمر اعتمادبهنفس، تواناییها، تجربهها و مهارتهای خود باشیم. به جای اینکه هدف شما این باشد که فلان دوره را بروم که مقداری به فیش حقوقی من اضافه شود، بهطور واقعی به دنبال یادگیری مهارتهای جدید و رشد شخصی خود باشید.
اگر چنین کنید، منتظر نخواهید شد که کنکور یا فلان اداره یا فلان آزمون استخدامی یا فلان رئیس شرکت برای زندگی شما تعیین تکلیف کند. دیگر نخواهید گفت «خدا کنه یک جای خوب استخدام بشم.» بلکه خواهید گفت: «کسب و کاری را که دوست دارم ایجاد خواهم کرد و رئیس خودم خواهم بود.» باور خواهید کرد که اختیار زندگی شما در دستان شماست.
خواهید دانست که روزی شما را خداوند بخشندهای میدهد که اگر خودتان را باور داشته باشید آماده است صدها راه به سوی موفقیت به روی شما بگشاید.