زمانی که نوک انگشت ما به هر دلیلی خراشیده یا دردناک باشد، لمس نرمترین اشیا نیز برای ما مشکلساز خواهد بود.
یک پارچهی حریر، یک برگ لطیف یا یک میوهی رسیده، مانند یک جسم سخت، باعث آزار انگشت ما خواهند شد. بدیهی است که مشکل از پارچه و برگ و میوه نیست، مشکل از انگشت ماست. انگشت مجروح را درمان کن تا دیگر از لمس اشیا آزار نبینی.
بسیاری از ما هم به دلیل آنکه روانی مجروح و زخمی داریم، از همهچیز و همهکس در دنیا آزار میبینیم. دائماً درصدد آن هستم که بدانیم منظور فلانی چه بود؟ چرا این را گفت؟ چرا آن کار را کرد؟ چرا همسایه و همکار و کاسب و دوست و آشنا و فامیل و همسر و فرزند همه قصد دارند مرا اذیت کنند؟
هرگاه دیدیم توقع داریم تمام جهان به میل ما رفتار کنند که مبادا خاطر ما آزرده شود، باید بدانیم که مشکل شبیه همان انگشت زخمی است.
برای انسانی که با خویشتن در تعادل و صلح نیست و عینک بدبینی بر چشم زده همهچیز تیره و آزاردهنده است.
کاش همانقدر که مشکلات جسمانی خود را بهسرعت درک میکنیم و به دنبال درمان آنها هستیم، مشکلات ذهن و روان خود را نیز بشناسیم. دستکم متوجه باشیم که همهی ما کمابیش نیاز به درمان ذهن و روان داریم.
دانستن و پذیرفتن این که مشکل داریم، مهمترین مقدمهی بهبود و درمان است و چهبسا که بهبود ذهن و روان و باورها، باعث بهبود مشکلات جسمانی ما شود.
در آن حالت است که زندگی را زیباتر از پیش خواهیم دید و خودمان نیز به زیباترشدن آن کمک خواهیم کرد.