رمضان ماه میزبانی کریمی است که میگوید بیا جانم. تو فقط بیا! یک گام از تو. هزار گام از من. عزیزکم همین یک ماه را بیا.
من دنبال بهانه میگردم که دستت را بگیرم، تو را بالا بکشانم، حیف توست که اسیر خار و خاشاک باشی، برایت زحمتها کشیدهام، آسمان و زمین را به عشق تو ساختهام.
یک شب رمضان برای من باش، یک ساعتش، یک لحظهاش … تمام مسیر را برایت باز کردهام … اگر تنهایت گذاشتم … اگر رهایت کردم.
اگر بدانی چقدر دوست دارم که بالاتر بیایی، چقدر دوست دارم که میهمان من باشی، اگر بدانی چه غذایی برای جان و دلت در سفره گذاشتهام، آه گر میدانستی که چقدر دوستت دارم از شوق میمردی … تو فقط بیا!